برای پسرم مهراد

برای تو مینویسم ...

؟ 😆

مامان جون دیروز از دستت حسابی خندیدم. داشتم آشپزی میکردم توام کنارم وایساده بودی، یهو نگات کردم دیدم یه چیزی گذاشتی تو دهنت. ازت پرسیدم مامان جون چی تو دهنت گذاشتی؟ گفتی جُجه یعنی گوجه، دهنتو باز کردم دیدم یه تیکه پیاز!! تو دهنته ...
24 شهريور 1396

واکسن 18 ماهگی

مهراد جونم چند روز پیش یعنی 13 شهریور رفتیم درمانگاه نجفی برای زدن واکسن 18 ماهگیت عزیزم.سه گانه، mmrو فلج اطفال. یه دونشو تو پات زدن یه دونشو تو دستت یکیشم قطره چکوندن تو دهنت. اخی خیلی درد داشت مامان جون یکم گریه کردی ولی زود خودتو جمع و جور کردی. قبل اینکه بهت واکسن بزنن تند تند به مرده میگفتی گاگا اونم برنمیگشت نگات کنه. من مرده بودم از خنده تو خودم. واکسن 18 ماهگی، واکسن سختیه همه هم میگن از همه واکسنا بدتره و تب شدید داره و پا درد. من مرتب بهت استامینوفن میدادم و کمپرس سرد میذاشتم برات که جاش باد نکنه. دو روز و یه شب تب داشتی مامان جون، مخصوصا روز اول خیلی بد بود و خیلی مراقبت بودم ولی روز دوم بهتر شده بودی و خفیف بود تبت. منم روز ...
20 شهريور 1396

خاله و پسرخاله

مهراد جون مامان، عزیز دل و جونم، خاله و پسرخاله رو خیییییییلی دوست داری. به خاله میگی هاگه به ماهانم میگی دادا. صبح تا شب فقط ورد زبونت هاگه و داداست. حتی توی خواب چندین بار شنیدم میگی، هاگه گاهی هم میگی دادا. صبحا که از خواب پامیشی میگی دادا؟ میگم خونشونه پشت سرش میگی هاگه؟ میگم اونم خونشونه، دیگه ول میکنی راستی به مامان جونم میگی مامان، چون جونشو نمیتونی بگی. قربونت برم عزیییییززززم ️     ...
20 شهريور 1396
1